نویسنده: لیو
یکی از مهمترین عوامل مستاصلکننده که خیلی از ما احساس میکنیم وجود کارهای زیادی است که باید انجام گیرند؛ همچنین، احساس میکنیم که وقت کافی برای انجامشان نداریم. ما (احساس میکنیم که) از پا در آمدهایم. البته، «نداشتن وقت کافی» تنها نوعی احساس است – همهی مقدار وقت یکسانی را در اختیار داریم، اما در اغلب موارد، ظرف روزهایمان را با خیلی چیزها پر میکنیم. مشکل اینجاست که میخواهیم خیلی چیزها را در ظرفی کوچک بریزیم (بیست و چهار ساعت). اگر مدیریت کار و زمان را مشکل سازماندهی یک ظرف بدانیم، مشکل سادهتر خواهد شد. .چگونه همهی کارهایی که میخواهیم انجام دهیم را در ظرف کوچکی میگذاریم؟ از طریق سادهسازی و بیخیال شدن
در آن واحد، غذا حیرتانگیزترین و رنجآورترین بخش زندگی ماست. باید غذا بخوریم تا زندگی کنیم؛ در جهان، طعمهای بسیار زیادیاند که میتوان از آنها لذت برد. مشکل اینجاست که همهی چیزهایی که میخوریم بهایی دارند که به آن پیوند خوردهاند؛ نه فقط هزینهی پولی ، بلکه، تعداد کالری غذایی که میخوریم و واقعا وارد بدنمان میشود – بخصوص، در کشورهای توسعه یافته این قضیه بیشتر مورد توجه است.
نویسنده: لیو
در دههی گذشته، چاقی، اضافهوزن، وزن عادی و چاقی نسبی را تجربه کردهام؛ همچنین، گاهیاوقات، از من پرسیده شده که اگر کسی میخواهد چربی بدنش کم شود، چه چیزهایی باید بخورد؟
من رژیمهای غذایی زیادی را امتحان کردهام: آتکینز، مدیترانهای، ساحل جنوبی، پالئو، وگان و چند مورد دیگر. من برنامههای غذایی مربوط به خودم را ایجاد و کالریها را ردیابی کرده و به طور متناوب، روزه گرفتهام. به این نتیجه رسیدهام که درحالیکه، به منظور کاهش چربی، کالریها اهمیت دارند، راحتترین کاری که میتوان انجام داد توجه به چند غذای باکیفیت (بخصوص، سبزیجات) و اجتناب از خوردن مقدار زیادی از غذاهای دیگر است. باید اشاره کنم که این روش برایم مؤثر واقع میشود ، شاید آنچه که برای بدن شما مفید واقع میشود فرق داشته باشد. بدون هر مشکلی، میتوانم سویا، گلوتین و آجیل بخورم و به دلایل ناشی از ترحم و دلسوزی (برای خودم)، از خوردن گوشت اجتناب نمایم، اما انتظار ندارم که همه مثل من باشند. آزمایشی برای پیبردن به اینکه، چه چیزی برایتان مؤثر واقع میشود..
غالب آموزههایمان در ارتباط با مسالهی تغذیه به شکل فاجعهباری غلط هستند. امروزه رژیمهای غذاییمان مملو شدهاند از غذاهای بستهبندی و فراوریشده و غنی از مواد شیمیایی که حتی نمیتوانیم آنها را تلفظ کنیم، کربوهیدراتها و قندهای تصفیه شده، حیوانات ناسالمی که مملو از آنتیبیوتیکاند و …انواع سالاد با مرغ
همانطور که به تازگی متذکر شدهام، من در گذشتهٔ نه چندان دور، به غذاهای ناسالم اعتیاد داشتم و دور کمرم، به طرز نگرانکنندهای، بیشتر میشد. بیشتر از همه به شکلات معتاد بودم. امروز، هرچند نمیتوانم بگویم که فقط جوانهٔ گندم و سبزیجات تازه برداشت شده از باغ خانهام را مصرف میکنم اما به طور کلی، سالمتر از هر وقت دیگری در زندگیام تغذیه میکنم. چگونه از نقطهٔ الف ( غذا های ناسالم) به نقطهٔ ب (رژیم سالم تر) رسیدم؟ راز خود را برای شما فاش میکنم (ولی برای بسیاری از کسانی که قبلاً آن را کشف کردهاند، راز به شمار نمیآید): من از نقطهٔ الف به نقطهٔ ب نرفتم. این بیشتر شبیه به نقطهٔ الف به نقطهٔ ی است و نقاط بسیار مابین این دو وجود دارد. در حقیقت، طبق تجربهٔ من، این راز همهٔ پیشرفتهای معنیدار من است اما فعلاً تنها دربارهٔ تغذیهٔ سالم صحبت خواهیم کرد.